رهبرایران میتواندنقشه هایی راکه بهترین ذهن هاباصرف بیشترین بودجه هادرزمانی بسیارطولانی کشیده ومجریانی ماهراجرای آن رابه عهده گرفته اندبایک سخنرانی یک ساعته خنثی کند. «کاندولیزا رایس» وزیرامورخارجه اسبق امریکا
دكتر ابراهيم فتح الهي
غربیها با سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند.
شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری.
امام پنج کلید واژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلید واژه قرار دادند.
امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصهی سیاست احیا شد.
ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند «آیتالله خمینی»..
سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود.
گفت : آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد...........
از دید عرفانی، امام خمینی (ره) حضرت صاحب الزمان (عج) را انسان کامل، صاحب ولایت مطلقه ی الهی و ختم ولایت، حجت حق و خلیفه ی او بر روی زمین می داند، که از همان نور واحد محمدی آفریده شده است و بر اساس اراده ی خداوند صاحب کمالات فراوان، به ویژه قدرت تصور و تدبیر در امور جهان و انسانها می باشد. مهدویت از دیدگاه سیاسی و نیز دینی امام خمینی (ره) اینگونه است که حضرت صاحب الامر(عج) به واسطه ی مقامات دینی خود، دارای وظیفه ی تداوم رسالت انبیاء، تشکیل حکومت جهانی برای اجرای عدالت جهانی و ریشه کنی ظلم و ستم و به حاکمیت رساندن مستضعفین در روی جهان می باشد، که این امر اهمیت سیاسی عدالت گستری و تحقق حاکمیت عدل واقعی را نشان می دهد.
من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشكسوتانِ شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند.
صحيفه امام ج21
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید